زندگینامه هیتلر

ساخت وبلاگ
دوران کودکی هیتلر
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراونا-آم-این،شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمانزاده شد. پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرکبود.
مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او ششبچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولادر کودکی زنده ماندند.
در کتابش نبرد من، که تا اندازه‌ای تبلیغاتی نوشته شده بود، آدولف لحنیمودبانه درباره پدرش دارد، به هر حال او اظهار می‌کرد تصمیم جدی که براینقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آن ها شده بود. در ژانویه۱۹۰۳ الویس درگذشت، و در دسامبر ۱۹۰۷ کلارا به دلیل ابتلا به سرطان سینهفوت نمود.

جوانی
هیتلر پس از بازگشت از جنگ اوّل جهانی با ارثیهٔ پدرش و پولی که مادرش به او داده بود تصمیم گرفت که در مدرسهٔ هنر ثبت نام کند.
از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورشگاه یتیمان بوهامایی زندگی می‌کرد ومادرش را تحت حمایت خود داشت. او دو بار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین(۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر «عدم صلاحیت در نقاشی» مطرود شد. به او گفته شد کهتوانایی‌هایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد. وی درخاطراتش کهنمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است میگوید:
«هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود. اما کمی بعد از اینکه بهتابلویی دقت می‌کردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به خود جلبمی‌کند، خود موزه. از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوضمیشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شدهبود.» (نبرد من، بخش ۲، بند سوم)
بنا به سفارش رئیس آموزشگاه، وی متقاعد شد که مسیر تحصیلیش را تغییر دهد. ولی وی تحصیلات لازم برای معماری را نگذرانده بود:
«ظرف چند روز من خودم متوجه شدم که بهتر است من روزی یک معمار شوم. مسلماًاین راه واقعاً مشکل است. برای رشته‌ای که من از سر لجبازی به ریلشوله(Realschule) که شدیداً لازم بود بی توجهی کردم. کسی نمیتواند بدونگذراندن دورهٔ مقدماتی عمران، تحصیلان آکادمیک معماری را پی بگیرد و ایندومی مدرک دبیرستانی لازم دارد. من هیچکدامش را ندارم. تحقق آمال‌های هنریمن در عمل غیر ممکن است.» (نبرد من، بخش۲ ، بند ۵٬۶)
در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷سالگی فوت کرد. هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهم یتیمیش را بهخواهرش پائولا (Paula) واگذار کرد. آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی ازعمه(خاله) ‌هایش شد. او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد. او از رویکارت پستال‌ها طرح میکشید و به کاسب‌ها و توریست ‌ها میفروخت. تا قبل ازجنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی اینچنینی نقاشی کرد.
بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔ هنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدیشد. در ۱۹۰۹ وی به دنبال سرپناهی میگشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برایکارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.
هیتلر میگوید وی در ابتدا در وین یهودستیز شد هنگامی که یک جامعهٔ بزرگمسیحی را در سر میپروراند شامل مسیحیان ارتدوکسی که از روسیه بخاطربرنامه‌های جدید میگریختند. وین بستر و شروع اندیشه‌های تبعیض آمیز مذهبیو راشیسم در قرن نوزدهم بود. هیتلر احتمالاً تحت تأثیر نویسنده‌ها، نظریهپردازان و یهودستیزانی چون لنز ون لیبن فیلز (Lanz von Liebenfels)وبحث‌های سیاستمندارانی چون کارل لوگر (Karl Lueger)، موسس حزب جامعهٔمسیحیان و شهردار وین قرار گرفته باشد. هیتلر در سال‌های اقامت خود در وینبه عضویت یک گروه فعال ضد یهود در آمد. در آن زمان اغلب، اهالی وین مردمیهودی را تحقیر می‌کردند.
علاوه بر این مخالفت با یهود ریشه‌ای عمیق در فرهنگ کاتولیک‌های اتریشداشت. وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودی‌های ارتدکساروپای شرقی بود. سرانجام هیتلر باور نمود که یهودی‌ها دشمن فطری و مسلمآریایی‌ها هستند و هم چنین عامل اصلی مشکلات اقتصادی آلمان هستند.
در سال ۱۹۱۳، هیتلر برای اجتناب از خدمت سربازی در ارتش اتریش - مجارستانبه مونیخ نقل مکان کرد. بیشتر هم نژادان آلمانی او نیز این مشکل راداشتند. ارتش اتریش بعدها او را بازداشت کرد و مورد آزمایش جسمانی قرارداد که برای خدمت نامناسب تشخیص داده شد، او مجاز به بازگشت به مونیخ شد.اما وقتی در اوت ۱۹۱۴ امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برایلشکر باواریَن داوطلب شد. او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغامآور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد. اگر چه خدمت هیتلرقابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز بهبالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت. او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیبآهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵، و صلیب آهنی، درجه یک (به ندرت بهسرجوخه‌ها اعطا می‌شود)، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد.
در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست دو آتشه شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲تابعیت آلمانی نداشت. وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمانداشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد. هیتلر به خاطر تسلیم شدنآلمان دچار شوک شدیدی شد. او در آن زمان به خاطر حمله گازهای سمّی دربیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود. مانند بسیاریاز میهن پرستان، او سیاست مداران غیرنظامی را در تسلیم شدن آلمان مقصرمی‌دانست.
حزب نازی
پس از جنگ هیتلر در ارتش ماندگار شد، و وظیفه سرکوبی شورش سوسیالیست‌ها رابه خصوص در مونیخ، به عهده گرفت، چون او در سال ۱۹۱۹به آنجا بازگشته بود.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفیسازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی چونژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد؛ همان گروهی که سپس به حزبملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) بدل شد.
در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند کهبه کودتای مونیخ معروف است. (این کودتا را با نام کودتای آبجوفروشی نیز میشناسند.)
نتیجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعه بار بود. کشورهای پیروزمند در«عهدنامه ورسای» شرایطی بس خفت بار را به این کشور تحمیل کردند. هیتلرمانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد می‌کرد، شکست آلمان رانتیجه اتحاد یهودیان و کمونیست‌ها می‌دانست و خواهان جبران آن بود. هیتلرپس از جنگ در سی سالگی به فعالیت تشکیلاتی روی آورد و در سال ۱۹۱۹ بهجریان فاشیستی حزب کارگری آلمان پیوست. در جریان فعالیت‌های تبلیغاتیاستعداد بی نظیر خود را در ایراد سخنرانی‌های پرهیجان و تحریک آمیز نشانداد. او شعارهای ساده و تکراری را با لحنی تند و آتشین بیان می‌کرد و نفرتو کینه توزی را به جان هواداران می‌دمید.
در سال ۱۹۲۱ هیتلر و هواداران افراطی او جریانی به نام حزب ملی کارگرانسوسیالیست آلمان با نام اختصاری (حزب نازی) تشکیل دادند. این حزب در سال۱۹۲۳ در مونیخ دست به شورش مسلحانه زد. اقدام نازی‌ها به شکست انجامید،هیتلر دستگیر شد و نه ماه به زندان افتاد.
هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب «نبرد من» تشریح کرده‌است. بهعقیده او عناصر «بیگانه» یا «غیر آریایی» باید از میان ملت آلمان زدودهشود، تا پاکی و اصالت خون ژرمن تأمین گردد. ملت آلمان باید خود را برایسروری جهان آماده کند. نازی‌ها حق خود می‌دانند که برای رسیدن به این هدفاز هر وسیله‌ای استفاده کنند و تمام اقوام و ملت‌های «پست و غیر اصیل» رااز سر راه خود بردارند. ناسیونال سوسیالیسم بیان ایدئولوژیک ساده و در عینحال کاملی برای یک نظام تام گرا (توتالیتر) است، که سلطه مطلق و انحصاریشالوده آن است، با شعارهایی از قبیل: ملت واحد، رهبر واحد، ایدئولوژیواحد، حزب واحد. حزب نازی از سال ۱۹۲۵ سیاست تازه‌ای در پیش گرفت . هیتلردر نطق‌های آتشین خود وعده می‌داد که با تشکیل رایش سوم مردم آلمان بهپیشرفت و بهروزی کامل دست خواهند یافت و تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد.با شکست «رایش دوم» در جنگ جهانی اول، در آلمان «جمهوری وایمار» تشکیل شدهبود، که در بحران غرقه بود. در جامعه‌ای که لایه‌های گسترده مردم با بیکاری و فقر روبرو بودند، سخنان هیتلر برای برخی جذابیت داشت.
مسیر قدرت هیتلر
در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که بهمهم‌ترین نیروی کشور تبدیل شده‌است. در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبتبه خطر قدرت گیری هیتلر هشدار می‌دادند. در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقیآلمان را فرا گرفته بود. حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده ازهیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند.در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.
رژیم نازی
هیتلر با رشته‌ای از عملیات خشن (مانند به آتش کشیدن رایش تاگ، پارلمانآلمان) به درهم شکستن مقاومت نیروهای دگراندیش، سرکوب مخالفان و تحکیمقدرت خود دست زد.[نیازمند منبع]"/>
رژیم نازی طی دوازده سال حاکمیت خود در داخل کشور به اختناق شدید، و در سیاست خارجی به تهدید و تجاوز ویرانگرانه دست زد.
حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان،یگان‌ ضربتی ویژه‌ای به نام اس آ را سازمان داد. این باندها در گسترش رعبو وحشت در سراسر آلمان و سرزمین‌های اشغال شده، و برپایی نظامی وحشیانه وخفقان آلود فعال بودند.
تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره

آدولف هیتلر با بنیتو موسولینی

در مارس سال ۱۹۳۵ هیتلر با اعلام سربازگیری مجدد در ارتشقرارداد ورسای را زیر پا گذاشت. او مصمم به ساخت نیروی نظامی جدید، متشکلاز نیروی دریایی و نیروی هوایی بود. نام نویسی بسیاری از مردان و زنان درارتش جدید، برای حل مشکل بیکاری مناسب بود. ولی مشکلات اقتصادی آلمانبسیار جدی بودند.
در مارس سال ۱۹۳۶ او بار دیگر، با اشغال دوباره مناطق غیر نظامی راین لندبه مفاد قرارداد ورسای تجاوز کرد. او جسورتر شد، چون بریتانیا و فرانسههیچ کاری برای توقفش انجام ندادند. در ژوئیه سال ۱۹۳۶ جنگ داخلی اسپانیاآغاز شد در آن زمان ارتش اسپانیا تحت فرماندهی ژنرال فرانچسکو فرانکو بود.شورشیان مخالف دولت خواستار حکومتی فاشیستی در اسپانیا بودند. هیتلر یگانهایی از ارتش را برای کمک به شورشیان فرستاد. نیروهای مستقر در اسپانیاسلاح های جدید ارتش آلمان و شیوه‌های جنگی خود را آزمایش نمودند، که از آنجمله می‌توان به بمباران شهرهایی همچون گورنیکا و نابودی آن توسط نیرویهوایی آلمان در آوریل سال ۱۹۳۷ اشاره کرد.
هیتلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۳۶ با دیکتاتور فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینیپیمان اتحاد بست. این اتحاد بعدها توسط کشورهایی چون ژاپن، مجارستان،رومانی و بلغارستان گسترش یافت. مجموعه تمام این کشورها، با نام نیروهایمحور شناخته می‌شدند. پس از آن در ۵ نوامبر، سال ۱۹۳۷، آدولف هیتلر بامقام رایش جلسه‌ای سری داشت که در آنجا طرح خود، یعنی بدست آوردن «فضایحیاتی» برای ملت آلمان را مطرح نمود. رژیم نازی در سال ۱۹۳۸ الحاق اتریشرا به آلمان اعلام کرد. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله برق آسای پیاده نظاممجهز آلمان (ورماخت) به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
کشتار و سوزاندن جمعی
طبق آنچه از سرویس های خبری متفقین نقل شده‌است بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵،اِس اِس، با همکاری حکومت و نیروهای جدیدی که از کشورهای اشغالی بودند، باروشی معین در حدود سه و نیم میلیون یهودی را در اردوگاه‌های ایرا کشتند.گروهی دیگر نیز به دلیل گرسنگی و بیماری در حین کار اجباری جانمی‌دادند.علاوه بر یهودی‌ها، کمونیستها، همجنس‌گرایان، پروتستانها، عقبماندگان ذهنی، اسیران جنگی شوروی،، پیروان یهوه، بیماران روانی، نیز جزوقربانیان بودند. این کشتارها که توسط نازی‌ها انجام می‌شد، در حال حاضر بهطور کلی کشتار و سوزاندن جمعی گفته می‌شوند. امروزه ، برخی از محققین واقعگرایانه بودن این ادعا ها را به شدت به چالش کشیده اند که به این واقعهانکار هولوکاست گفته می شود.
جنگ جهانی دوم
حمله آلمان به روسیه در آغاز برق‌آسا بود و پیروزی های چشمگیری را براینازی ها به دست آورد ولی با آغاز سرما ورق برگشت. سازمان هواشناسی آلمانپیشبینی زمستان گرمی را کرده بود ولی در عمل چنین نشد، زمستان پیش روبسیار سخت و سوزان بود. شهر استالینگراد انرژی سربازان آلمان را گرفت.استالین که از سوی ژاپن احساس آرامش کرده بود نیروهای شرقی شوروی را بهجبهه غربی کشاند. حمله به ایران نیز آذوقه و سوخت و مهمات و جنگ‌افزارغربی‌ها و البته انبارهای آرد و گندم و سوخت ایران را به روس‌ها رساند.فرماندهان و سپهبدان آلمانی تسلیم شدند و روس‌ها به سوی آلمان پیشرویکردند. در غرب نیز نیروی های آمریکایی و بریتانیایی و تنی چند فرانسوی درروزی شناخته شده به روز دی(D-Day) در کرانه نرماندی پیاده شدند. هیتلردستور سیاست جنگی سرزمین سوخته را داد که البته انجام نشد.


حقیقت های تازه آشکار شده در مورد حمله آلمان به شوروی
باور عمومی این است که هیتلر می‌خواست همه جا را اشغال کند و دیگر کشورهادخالتی نداشته‌اند واز فرشتگان پاک تر بوده‌اند.اما اسنادی پس از فروپاشیشوروی در کاخ کرملین وبایگانی شوروی سابق پیدا شده این احتمال را مطرحمی‌کند که که آلمان در مورد حمله به شوروی فقط پیش دستی کرده است. در بخش «منابع» صفحه چند منبع فارسی وانگلیسی را در این مورد آورده شده است. «ادوراد راژیسکی» در کتابی به نام نخستین زندگی نامه استالینبر پایه‌ی پرونده های مخفی شوروی چاپ در سال ۱۳۷۴ شواهدی را عرضه می کندمبنی بر اینکه استالین می‌خواست به المان حمله کند ولی هیتلر با پی بردنبه این نقشه پیش دستی کرد[نیازمند منبع]"/>.
راژیسکی اسنادی راارئه می دهد که طبق ان اکتبر سال 1939 میلادی استالین و هیتلر باهم در یکایستگاه لهستان دوتکه شده با هم دیدار کردند و حتی یکی از کارکنان خطوطراه آهن لهستان در سال 1972 فاش کرد که در 17 اکتبر سال 1939 این دور رهبرسوار بر قطار زرهی خود در ایستگاه راه آهن شهر لووف با یکدیگر دیدار کردند.
همچنین در سال 1979 مدرکی از بایگانی محرمانه وزرات امور خارجه آمریکا فاششد که در آن ادگار هوور رییس وقتFBA در 19 ژوییه طی نامه به آدلف برلمعاون وزیر امور خارجه آمریکا خبر دیدار استالین وهیتلر در 17 اکتبر درایستگاه شهر لووف در لهستان با یکدیگر داده است. کتابچه فهرست های ملاقاتهای استالین که بعد از فروپاشی شوروی در آرشیو ریاست جمهوری روسیه دردسترس مردم قرار داده شده است.راژینسکی متوجه شد استالین در روزهای 17 و18 اکتبر در کرملین حضور نداشته در حالی که این دوروز کاری در وسط هفتهبوده است.(تمامی این مطالب از راؤینسکی در مورد استالین که به فارسی نیزترجمه شده است ).
اگر این مطلب صحت داشته باشد باید دیدار این دو رهبر جهان در آن کوپه قطاردر آن شب تاریخی بیادماندنی ودیدنی باشد. ولی ادوارد راژینسکی معتقد استاین پیمان عدم تجاوز تنها یک وقت اضافه برای استالین بود. ولادیمر رزون ازافسران ضد اطلاعات کا.گ.ب .(سازمان جاسوسی شوروی )که بعد ها به غربپناهنده شد می گوید او (رزون )در درس های دانشکده نظامی مربوط به استراژیکشنیده بود که اگر دشمن در تدراک حمله ناگهانی باشد باید ابتدا نیرو هایخود در نزدیکی مرز متمرکز نماید و بعد فرودگاه هایش را هرچه نزدیک تر بهخط جبه مستقر سازد.رزون در سخنرانی های مربوط به تاریخ نظامی شنیده بوداستالین به دلیل اعتماد کردن به هیتلر برای جنگ آمادگی نداشت. اگر اومرتکب چنین اشتباه بسیار جدی شده بود پس چرا بهترین واحد های خود را درنزدیکی مرز مستقر کرده وفرودگاه های نظامی را نزدیک لهستان اشغالی دایرنموده بود؟
شکست و مرگ
آدولف هیتلر رهبر رایش سوم درشامگاه سی ام آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد. هیتلر در زمان مرگ تنها۵۶ سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عینی، در آخرین دوران زندگی پیرمردیخسته و تکیده و بیمار شده بود.[نیازمند منبع]"/>ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (استالینگراد) و در سال۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی در روزِ دیD-Day)ضربات سنگینی متحمل شدند. از آغاز سال ۱۹۴۵ ارتش‌های متفقین راه خود را بهدرون سرزمین آلمان باز کردند. ارتش‌های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ازغرب و ارتش سرخ شوروی از شرق به سوی برلین، پایتخت رایش سوم پیشروی کردند.در ماه آوریل ارتش سرخ شوروی شهر برلین را به محاصره گرفت و به طرف ستادفرماندهی رایش پیش رفت. هیتلر در مخفیگاه خود، به همراه همسر تازه اش اوابراون دست به خودکشی زد. اوا براون با شکستن کپسول سیانور و هیتلر نیز باسیانور و شلیک هم‌زمان گلوله تپانچه به سرش دست به خودکشی زدند. پیکر بیجان آن دو را کسانی که در سنگر بودند به بیرون بردند و به خواست خود هیتلرکه خواسته بود پیکرش چون موسولینی به دست دشمنان نیفتد سوزانده شد.
محبوبیت هیتلر
پس از پایان جنگ متفقین تمامیمسئولیت های جنگ را به عهده شخص هیتلر و تعدادی از اطرفیانش انداختند!آریاین ساده ترین کار بود و یهودیان تا توانستند برایش حرف در آوردندافسرده،عقده ایی ،ترسو،نادان،ناقص الخلقه ،دروغ گوی بزرگ ،آدمی بد بخت وهزارن چیز دیگر ولی آیا اگر کسی داری چنین صفاتی باشد آیا می تواند در دلمردم جای داشته باشد؟!چگونه هیتلر در دل مردم جای گرفت و اگر هیتلر مردمرا مجبور می کرد چگونه مردم آلمان بعد از مرگ پیشوای خود تا دم مرگ مقاومتمی کردند و این مقاومت تا 15 روز ادامه یافته است؟شاید پاسخش این باشدمردم از ‘’’روح هیتلر’’’ می ترسیدند!!! با نگاهی به مدیریت و مهربانیهیتلر می توان فهمید چگونه مردم آلمان هیتلر را دوست داشته اند. پس پایانجنگ اول مردم آلمان سرشکسته و سرافکنده نجبور بودند تا آخرین قران هزینهگلوله کشور های پیروز را بدهند.آلمان اجازه نداشت نیروی هوایی ودریایی ونیروی زمینی داشته باشد.تورم زیاد(در روز 11 اكتبر 1923 یک دلار آمریکابرابر 4 میلیارد مارک شد[منبع])وبی کاری(نزدیک 6 میلیون نفر بی کار) و ازسوی دیگر پوچ شدن مردم آلمان از سوی دیگر و فشار پیروز شدگان جنگ اول روزبه روز آلمان به نابودی می رفت.در چنین زمانی گروهی میهن پرست واقعی وسربازان وطن دوست جنگ اول با تشکیل حزبی ملی شروع به کار کردند(حزبناسوینال سوسیالیست آلمان) که در کودتای مونیخ دستگیر شدند و رهبر این حزبآدولف هیتلر بود دستیگر شد و 9 ماه در زندان بود و در این مدت کتاب معروفخود ‘’’نبرد من’’’ را نوشت و مخفیانه دوباره شروع به کار کرد.با ناتوانیجمهوری وایمار آدولف هیتلر شروع به تبلیغات حزب خود و جا افتادن در دلمردم کرد که او و هم حزبی هایش توانستند به مجلس آلمان راه یابند در دورهانتخابات بعدی نازیان آلمان قدرت بیشتری گرفتند حزب نازی شروع به ایجادشغل و باز سازی کارخانه ها کردند و مردم روز به روز به قدرت اینان ایمانمی آوردند و خود را باور می کردند.پس از مرگ هیندنبرگ مجلس آلمان هیتلر رابه عنوان پیشوا انتخاب و علام کرد یعنی در سال 1312 خورشید ی.با پیشواییهیتلر حزب نازی قدرت زیادی گرفت و می توانست خائنین را از میان بردارد(البته می توانستند آنها را فقط از قدرت بر کنار کند و نیازی بهاینقدر خشونت نبود)
همه چیز از نو شروع می شود
همه چیز از نو شروعمی شود کارخانه ها شروع به جذب نیروی کار می کنند.ارتش کم کم شروع به نوشدن وتجهیز شدن می شود(این تنها راهی بود که عهد نامه ورسای را می توانستمتوقف نماید)در انبار های مرغ داری نیروی هوایی که نباید بر اساس عهدنامهورسای وجود داشته باشد شروع به کار کردند.گلایدر سوارهای هیتلر امروز ی کهفردا به خلبانان ماهر جنگ می شدند.بررسی و یاجاد نیروی زرهی که نباید وجودداشت توسط ژنرال هاینز گودریان در روسیه تانک می ساختند و آزمایش می کردند.
با پیشوایی هیتلر در سال 1310 همه چیز در حال پیشرفت بود تا بدان جایی كهعهد نامه ورسای را پاره کردند.آلمان سربازگیری را شروع کرده بود و از طرفیدانشمندان شروع به ساخت وسیله های جدیدی کردند مردم روز به روز خوشحال تربودند اما تمام چیز هایی را که در جنگ اول از دست داده بودند باید پس میگرفتد. اتریش که در جنگ اول متحمل عهدنامه ی سن ژرمن شده بود و این کشورهم مانند آلمان از خیلی کارها منع شده بود واز 20 در صد جمعیت آلمانی زبانخود منع شده بود در همه پرسی مردم این کشور به الحاق شدن به امپراتوریرایش سوم نظز مثبت دادند و ارتش و دولتمداران آلمان وارد این کشورشدند.یکی از رویاهای هیتلر به حقیقت پیوست متحد شدن آریایی ها.این پیروزیقدرت آلمان را زیاد کرد تمام کشورها پیروز شده فکر نمی کردند که کمر آلمانراست بشود اما هیتلر این کار کرده بود:’’’باز گردانی حس اعتماد به خودوخود باوری آلمانی ها را زنده کرد.حالا دیگر آلمان اینقدر بی کار نداشتحدود 3 میلیون نفر به سر کار رفتند تولیدات و صادرات شروع شده بود ‘’’کاریکه هیچ دولتی امروزه در جهان نمی تواند بکند از بین بردن 3 میلیون بیکاری’’’ واین حقیقت داشت.بیمارستان ، مدرسه ،دانشگاه ،کارخانه ، ارتشیجدید ،پل وساختمان های جدید ، باز گردانی حس وطن دوستی همه و همه ی اینهاکار حزب نازی و هیتلر بود.
میراث
از زمان شکست آلمان در جنگ جهانی دوم،هیتلر، حزب نازی و پیامدهای نازیسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجهشده‌اند. نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غربمحکوم شده‌اند. نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمانممنوع است. با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیت‌های ملی، علیه هیتلرصورت گرفت، نمونه‌هایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبتداده‌اند و یا به طرفداری از آن برخاسته‌اند نیز به ویژه در جنوب آمریکا وبخش‌هایی از آسیا وجود داشته‌است. . او گاهی اوقات، تنها به دلیل ویژگییهودی ستیزیش، به عنوان چهره‌ای مثبت در جهان اسلام توصیف شده‌است. در سال۱۹۵۳، رئیس جمهور پیشین مصر انور سادات نوشتاری مبنی بر طرفداری از هیتلربه رشتهٔ تحریر درآورده‌است. لوویس فاراخان به او نسبت «مرد بسیار بزرگ»داده‌بود. بال تاکرای (Bal Thackeray) رهبر جناح راست حزب شیو سنا (ShivSena)، در ایالت ماهاراشترای هند در سال ۱۹۹۵ نشان داد که یکی از تحسینکننده‌های هیتلر است.
خارج از زادگاه هیتلر -براونا-آم-این در اتریش- نشان سنگی حکاکی شده‌ای وجود دارد که ترجمهٔ آزاد آن اینچنین است:
«برای دستیابی به صلح، آزادی و دموکراسی -حکومت فاشیستی هرگز- میلیونها مرده را به یاد بیاور.»
تحلیل شخصیت هیتلر
والتر لانگر در سال ۱۹۴۳ در گزارشی با عنوان ذهن آدولف هیتلر"/> که برای اداره نیروهای مسلح راهبردی ایالات متحده تهیه کرده بود ویژگی‌های وضع و حال روانی هیتلر را این‌گونه بیان می‌کند :
با توجه به سرشت بیمار بودن هیتلر ,آشکار است که او نمی‌توانست به عنوانیک وکیل مجلس وارد سیاست شود .نوع مداخلهٔ وی در سیاست باید با منش اوهمخوان می‌بود. موفقیت نهایی او تا حدود زیادی نتیجهٔ این بود که توانایییادگیری و به‌کارگیری مهارت‌های سیاسی همساز باخلق و خوی خود را داشت وهم‌زمان توانست بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم آلمان را متقاعد سازد که شیوهٔنگرش و کنش او را در عرصهٔ سیاست ,شیوه‌ای مناسب و موثر بدانند .در اینچارچوب استعداد ذاتی او برای سخنوری، توانایی متظاهرانه‌ای که برایبهره‌برداری از جنون خویش در قالب توفان‌های حساب شدهٔ خشم داشت ,استفادهٔموثری که از روان‌شناسی توده‌ای تبلیغات و نمادها به عمل می‌آورد ,پرورشفره در وجود خویش ,تواناییش برای اقدام و واداشتن دیگران به اقدام وفداکاری و شم سیاسی او جنبه‌هایی از شخصیتش بود که به او یاری می‌رساند .
خانواده هیتلر
  • اوا براون، همسر
  • آلویس هیتلر، پدر
  • کلارا هیتلر، مادر
  • پاولا هیتلر، خواهر
  • آلویس هیتلر (پسر)، برادر ناتنی
  • بریجت داولینگ، زن برادر
  • ویلیام پاتریک هیتلر، برادر زاده
  • آنگلا هیتلر راوبل، خواهر ناتنی
  • جلی روئبل، خواهر زاده
  • ماریا شیکل گروبر، مادر بزرگ
  • یوهان گئورگ هیدلر، پدربزرگ احتمالی
  • یوهان ون نپومبوک هیدلر، جد پدری، عموی بزرگ احتمالی و شاید جد درست پدری

پسر کامپیوتر ...
ما را در سایت پسر کامپیوتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نیما 12boy13com14puter بازدید : 340 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1391 ساعت: 23:18